سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گیرنده شناخته نشد

گیرنده شناخته نشد

گیرنده شناخته نشد

کتاب « گیرنده شناخته نشد » شرح نامه‌نگاری دو دوست آلمانی است به نام‌های ماکس و مارتین. مارتین بعد از چندین سال زندگیِ در امریکا به آلمان برمی‌گردد و ماکس که یهودی است در امریکا می‌ماند. داستان مربوط به پیش از آغاز جنگ جهانی دوم و در حین به قدرت رسیدن هیتلر است. در نامه‌های رد و بدل شده بین دو دوست، ماکس با تغییر روحیات دوستش مارتین و سرعت این تغییرات مواجه می‌شود. تغییراتی که با ظهور و رشد فاشیسم، فاصله‌ی عاطفی بین دو دوست را با سرعت غیرقابل تصوری بیشتر و بیشتر می‌کند تا آنجا که این دوستی دیرینه به دشمنی عمیق می‌انجامد...

سرانجام، این نامه‌نگاری‌ها به مرگ و نیستی ختم می‌شود و به همین سبب « گیرنده شناخته نشد » عبارتی است برای بیان مرگ یک رابطه.

کتاب « گیرنده شناخته نشد » در قطع کوچک چاپ شده است و با وجود حجم کم، اثری عمیق و درازمدت در ذهن خواننده می‌گذارد. نویسنده در این داستان نشان می‌دهد که تا چه اندازه جزم‌اندیشی می‌تواند دوستی‌ها را به دشمنی تبدیل کند و انسان‌ها را از ماهیت انسانی خود دور سازد.

شخصیت مارتین، در کتاب « گیرنده شناخته نشد » بازتابی است از شخصیت هیتلر و نمادی از رفتار فاشیست‌های آن روزگار، به روشنی نشان می‎دهد که فاشیسم چگونه قتل و نابودی بشریت را توجیه می‌کند و چگونه هوادارانش از این منش دفاع می‌کنند.

قالبِ روایتیِ مکاتبه‌هایی که نویسنده برای اثرش برگزیده بسیار جذاب و پرکشش است. خواننده از محتوای نامه‌ها به خوبی با خصوصیات شخصیت‌های داستان ـ ماکس، مارتین و گریزل ـ آشنا می‌شود. فضا و مکان رویدادها نیز در قالب نامه به خوبی ساخته و پرداخته شده است.

« گیرنده شناخته نشد » در فهرست منتخب آثار گروه بررسی رمان شورای کتاب کودک قرار گرفته است.

درباره نویسنده کتاب « گیرنده شناخته نشد »:

کاترین کرسمن تیلور (1903–1996) رمان‌نویس آمریکایی است. رمان « گیرنده شناخته نشد » مشهورترین اثر تیلور است که در سال 1938 منتشر شد.

 

شناسنامه کتاب:
ناشر
ماهی
نویسنده
  Kathrine Kressmann Taylor,   کاترین‌ کرسمن تیلور
برگردان
  • بهمن دارالشفایی
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: بهمن 96
پدیدآورندگان
  •   کاترین‌ کرسمن تیلور بهمن دارالشفایی
سال نشر
  چاپ دوم 1393
 

کتاب گیرنده شناخته نشد


ماجراجوی جوان

ماجراجوی جوان

ماجراجوی جوان

کتاب « ماجراجوی جوان » داستان زندگی انسان‌های فقیری است که بی‌سوادی و نداری، امکان برخورداری از یک زندگی با کیفیت را از آن‌ها سلب می‌کند. در این زندگی باید پسر خانواده باشی و بر اثر یک اتفاق با خانواده‌ای ثروتمند آشنا شوی تا مسیر زندگی‌ات جور دیگری رقم بخورد، زیبایی‌های زندگی را ببینی و سعادت‌مند شوی.

ژوائو پسر بچه‌‏اى اهل تنتوبال، روستایى در کشور پرتغال، است. او که بر اثر فقر و نداریِ خانواده‌اش از مدرسه بازمانده است در نه سالگی برای اولین بار به کلاس درس مى‌رود. آموزگار با خوش‌رویی از ژوائو استقبال می‌کند و به شوخی او را ژوائوى تنتوبالى می نامد که طنینى چون نام یک ماجراجوى دلیر دارد. از آن روز به بعد، ژوائو همواره به ماجراهای بزرگ و کشف دنیاهای جدید- مثل واسکودوگاما، کاشف بزرگ هموطن خود فکر می‌کند.

ژوائو که معنی «ماجراجو» را نمی‌داند پریشان می‌شود و برای درک آن به هر دری می‌زند. بی‌سوادی و رفتار بد هم‌کلاسی‌ها، ژوائو را از مدرسه فراری می‌دهد. او که دل در گروی دریا دارد، سرمشقش «واسکودوگاما»، قهرمان دریاهاست و می‌خواهد جاشوی یک کشتی بزرگ دریایی شود.

زندگی در خانه، اما با همه‌ی فقر و تنگدستی، گرم و صمیمی است. مادربزرگ، آنژلا، ژوائو را خیلی دوست دارد و آینده‌ای روشن برای او پیش‌بینی می‌کند. پدر و مادر ژوائو روزها برای جمع‌کردن خزه به مرداب می‌روند و ترزا که از ژوائو بزرگ‌تر است مسئولیت اداره‌ی خانه و مراقبت از برادر کوچک‌تر را به عهده دارد.

روزی ترزا بیمار می‌شود و ژوائو که نمی‌تواند نوشته‌ی روی شربت دارو را بخواند به اشتباه به جای شربت سینه به او شیشه‌ی تنتورید می‌دهد. ژوائو که جان ترزا را در خطر می‌بیند برای نجات خواهرش و برای آوردن پزشک تنها و با پای پیاده راهی شهر می‌شود. این سفر آغاز دوستی ژوائو با میگل، پسر یک خانواده‌ی ثروتمند، است. دوستی‌ای که تا سال‌ها ادامه می‌یابد و سرنوشت این دو را به هم گره می‌زند.

میگل و ژوائو در جست‌و‌جوی شعار کاپیتان هنری، مخترع کشتی اقیانوس‌پیما و راهنمای دانای دریانوردان، با هم پیمان می‌بندند که شعار کاپیتان هنری را سرلوحه‌ی زندگی خود قرار می‌دهند. شعارِ «اراده‌ی نیکی کردن». آن‌ها پی می‌برند با دانایی می‌توان از از تاریکی‌ها گذر کرد و به دنیایی روشن و پرامید قدم بگذارند.

درباره‌ی نویسنده و مترجم کتاب « ماجراجوی جوان »

ژاک سرون، ژاکلین سن، (1924 ـ 2014) نویسنده‌ی فرانسوی است. او نوشتن را از سال 1960 آغاز و نام روستای خود، سرون، را به عنوان اسم مستعار برای خود انتخاب کرد. ژاک سرون برای نوشتن کتاب‌هایش از سفرهای خود الهام گرفته است. داستان‌های او یادآور حس هم بستگی، دوستی و برابری انسان‌ها است.

محمد قاضی (زاده‌ی12 مرداد 1292 در مهاباد – درگذشته‌ی 24 دی 1376 در تهران) مترجم برجسته‌ی ایرانی، نقشی مهم در آشنایی خواننده‌ی ایرانی با آثار ادبی جهان ایفا کرده است. دن کیشوت، زوربای یونانی و مادام بوواری از جمله آثاری است که محمد قاضی از فرانسوی به فارسی برگردانده است. قاضی علاوه بر کتاب « ماجراجوی جوان » کتاب‌های دیگری نیز برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده است. آثاری چون « شازده کوچولو »، « باخانمان » که بارها تجدید چاپ شده‌اند.

 

گزیده‌هایی از کتاب
  • آه که کارشان چقدر پر زحمت و چقدر کم درآمد بود و پولشان کجا بود که بچه‌‌ها را برای تحصیل به جاهای دیگر بفرستند؟
  • ... به راستی آیا ممکن بود آدم از این که خواندن و نوشتن بلد نباشد بدبخت بشود. بی‌شک بلی، چون خودش از این که معنی کلمه‌ی ماجراجو را نمی‌دانست بدبخت بود.
  • آدم بخواهد به زور چیزی به خورد کسی بدهد بی‌فایده است چون اگر اشتها نداشته باشد غذا سودی به حال او ندارد. باید صبر کرد که اشتها بیاید.
  • او صد بار بیشتر شنیده بود که پدرش با شعرهایی که خودش می‌ساخت و به آواز می‌خواند گاو سرکش و گاوآهن سنگین و حتی گل‌های چسبنده‌ی شالیزار را در مواقع لزوم به مبارزه می‌طلبید.
  • آنژلا اصلا گرسنه‌اش نبود ولی با عقل پیرزنیش می‌دانست که هیچ چیز به اندازه‌ی انجام دادن اعمال روزانه، به نحوی که تصور شود هیچ اتفاقی نیفتاده است، در تسکین غصه‌ها و نگرانی‌های افراد خانواده، از جمله خود او، موثر نیست.
  • کاپیتان هنری قبول می‌کرد که آدم‌های او به خاطر دانش جان خود را به خطر بیندازند، ولی به خاطر این که شجاعت خود را نشان بدهند و بعدا به آن مباهات کنند و به رخ دیگران بکشند، نه.
  • ... در سن و سال تو آدم هر چه نداند می‌تواند یاد بگیرد. کافی است «درایت نیکی کردن» داشته باشی.
  • و تصمیم گرفت که هرچه کله‌اش نیروی یاد گرفتن داشته باشد چیز یاد بگیرد و در این راه شعار کاپیتان هنری هم‌چون فانوس دریایی چراغی فرا راه همت او باشد... .
  • ... آخر امروز هم «کشور نجیب ما پرتغال» با «دریای تاریکی‌ها» مواجه است و آن دریا جهل است و بی‌سوادی. من هم مثل کاپیتان
شناسنامه کتاب:
ناشر
کانون پرورش فکری کودک و نوجوان
نویسنده
  Cervon Jacqueline,   ژاک سرون
برگردان
  • محمد قاضی
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: بهمن 96
پدیدآورندگان
  •   ژاک سرون
  •   محمد قاضی
سال نشر
  1394
 

کتاب ماجراجوی جوان


باخانمان

باخانمان

باخانمان

کتاب «باخانمان» داستان زندگی سخت و دردناک دختری است که با تحمل رنج‌های بسیار و استقامت در برابر دشواری‌ها سرانجام روی خوش زندگی را می‌ببیند و خوشبخت می‌شود. پرین دختر کوچکی است که به همراه مادر بیمارش وارد پاریس می‌شود. پالیکار، خری لاغراندام است که با وجود گرسنگی و خستگی گاری را با خود می‌کشد و پرین به او علاقه‌ی زیادی دارد.

پدر و مادر پرین که در این گاری عکاسی می‌کردند سفری دراز به سوی ماروکور فرانسه را در پیش گرفته‌اند. ولی در طول این سفر دراز، ابتدا پدر و سپس مادر پرین می‌میرند.

ادموند، پدر پرین، فرزند کارخانه‌داری ثروتمند است که در یک سفر تجاری به هندوستان عاشق مادر پرین می‌شود و با هم ازدواج می‌کنند. پدر ادموند، آقای وولفران، که از شنیدن این خبر ناراحت می‌شود پسرش را طرد می‌کند و رابطه‌ی این دو برای همیشه قطع می‌شود.

پرین برای نجات مادرش از بستر بیماری به هر کاری دست می‌زند و تا آن جا پیش می‌رود که پالیکار محبوبش را هم می‌فروشد. اما تلاش پرین نتیجه‌ای نمی‌دهد و او ناگزیر، سفر را به تنهایی ادامه می‌دهد. در این سفر پرین با دختری به نام روزالی آشنا می‌شود. روزالی هم مانند او یتیم است و کارگر کارخانه‌ی پدربزرگ پرین و دخترخوانده‌ی اوست.

پدربزرگ پرین اکنون پیرمردی شده و از غم دوری از ادموند سخت غمگین و افسرده است. و بینایی چشمانش را از دست داده است.

پرین بنا به توصیه‌ی مادر، هویت خود را آشکار نمی‌کند تا در فرصتی مناسب حقیقت را آشکار کند. او با صبوری، مشکلات را پشت سر می‌گذارد و برای جلب محبت مردم، از هیچ تلاشی فروگذاری نمی‌کند. زندگی کم‌کم روی خوش خود را به پرین نشان می‌دهد و در پایان از بی‌خانمانی و سرگردانی نجات می‌یابد.

محمد قاضی در مقدمه‌ی کتاب «باخانمان» نوشته است: «داستان باخانمان مفصل‌تر و پیچیده‌تر از آن بود که تنها به کودکان و نوجوانان اختصاص داشته باشد و من برای این‌که مورد استفاده‌ی ایشان باشد شاخ و برگ‌های زاید آن را زدم، زبان کتاب را ساده‌تر کردم و به‌اصطلاح به آرایش و پیرایش آن پرداختم.»

او درباره‌ی هکتور مالو نیز نوشته که او یکی از نویسندگانی است که هنر خود را در راه خدمت به بچّه‌ها به کار انداخته و داستان‌های زیبایی برای همه‌ی کودکان دنیا نوشته که همه‌ی آن‌ها را با شور و شوق تمام می‌خوانند و لذّت می‌برند. نکته‌ی جالب در داستان‌های هکتور مالو و به‌ویژه در باخانمان ماجراهای شیرینی است که پشت‌سر هم اتفاق می‌افتند و چنان خواننده را به دنبال خود می‌کشند که تا کتاب را به پایان نرساند بر زمین نخواهد گذاشت. در عین حال همه‌ی آن ماجراها انعکاسی از واقعیت‌های زندگی هستند و به همین جهت هیچ‌گاه کهنه نمی‌شوند و لطف و گیرایی خود را از دست نمی‌دهند.

درباره‌ی نویسنده و مترجم کتاب «باخانمان»

هکتور هنری مالو (1830 ـ 1907) رمان‌نویس فرانسوی است. او بیش از هفتاد کتاب نوشته است. بی‌خانمان از معروف‌ترین آثار مالو است که به فارسی نیز ترجمه شده است. باخانمان (با خانواده) هم رُمانِ دیگری‌ از این نویسنده است که انیمیشین The Story of Perrine براساس این رمان ساخته شده است. این انیمیشن در ایران نیز دیده شده است.

محمد قاضی (زاده‌ی12 مرداد 1292 در مهاباد – درگذشته‌ی 24 دی 1376 در تهران) مترجم برجسته‌ی ایرانی، نقشی مهم در آشنایی خواننده‌ی ایرانی با آثار ادبی جهان ایفا کرده است. دن کیشوت، زوربای یونانی و مادام بوواری از جمله آثاری است که محمد قاضی از فرانسوی به فارسی برگردانده است. قاضی علاوه بر باخانمان کتاب‌های دیگری نیز برای کودکان و نوجوانان ترجمه کرده است. آثاری چون شازده کوچولو، ماجراجوی جوان که بارها تجدید چاپ شده‌اند.

 

گزیده‌هایی از کتاب
  • مادر، فایده‌ی خوبی من به خودم برمی‌گردد، چون شادی و لذت تو شادی و لذت من است.
  • کافی است خوب باشی و با همه مهربان باشی تا محبوب شوی و سعادت را در محبت دیگران بیابی.
  • ما همه در زندگی روزمره گاهی دلیر و سربلند به پیشواز سختی‌ها می‌رویم و گاهی خود را افتاده و درمانده حس می‌کنیم. به همان نسبت، زندگی گاهی به نظرمان سبک و دلفریب می‌آید و گاهی سنگین و طاقت‎فرسا.
شناسنامه کتاب:
ناشر
کانون پرورش فکری کودک و نوجوان
نویسنده
  Hector Henri Malot,   هکتور هانری مالو
برگردان
  • محمد قاضی
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: اسفند 96
پدیدآورندگان
  •   هکتور مالو
  •   محمد قاضی
سال نشر
  چاپ دهم: 1392
 

کتاب باخانمان


پسر زن جادوگر

پسر زن جادوگر

پسر زن جادوگر

کتاب «پسر زن جادوگر» با افتادن دو برادر دوقلو در رودخانه آغاز می‌شود. پدر تنها موفق می‌شود یکی از آن‌ها را نجات دهد. مادر، که جادوگر است، با کمک نیروی جادویی خود برای نجات جان یکی از پسرانش، جان دیگری را به او پیوند می‌زند. زن جادوگر که همیشه جادو را برای دیگران استفاده می‌کند، به‌خوبی می‌داند جادو را فقط باید در راه نیکی و برای دیگران و نه برای خود استفاده کند.

با این حال در موقعیتی دشوار وقتی از زنده ماندن یکی از فرزندانش ناامید می‌شود برای زنده ماندنِ دیگری به قدرت جادویی خود متوسل می‌شود. و از آن به بعد است که دردسرهای زن جادوگر شروع می‌شود.

نِد، پسری که نجات یافته است، زنده می‌ماند ولی دیگر آن پسر قبلی نیست، ساکت و آرام به نقطه‌ای خیره می‌شود و حرف نمی‌زند و به همین سبب روستاییان معتقدند او اشتباهی است.

در همین حال، در جنگلی کنار روستای نِد دختری به نام آنیا زندگی می‌کند. آنیا که دختر زرنگی است بعد از مرگِ زودهنگام مادر به همراه پدرش در جنگل زندگی می‌کند. مادر در لحظه‌ی مرگ به او می‌گوید: «پسرِ اشتباهی زندگی تو را نجات خواهد داد و تو زندگی او را.» و این گفته‌ی مادر دائم در گوش او نجوا می‌کند...

کلی رگان بارنهیل در کتاب «پسر زن جادوگر» ماهرانه فانتزی زیبا و پرهیجانی را خلق و داستانی درباره‌ی عشق و نفرت، دوستی و مهربانی، خانواده و مبارزه‌ی خیر و شر روایت می‌کند. کتاب «پسر زن جادوگر» داستانی جذاب و پرکشش و فانتزی محسورکننده‌ای است که به قول روزنامه‌ی واشنگتن پست: «جان می‌دهد برای لم‌دادن روی یک صندلی گرم و نرم، لمباندن یک مشت آب‌نبات و چند ساعت بدون وقفه خواندن و خواندن... »

کتاب «پسر زن جادوگر» کتاب تحسین‌شده‌ای است و تاکنون موفق به دریافت جوایز زیادی شده است. جوایزی چون:

  • کتاب برگزیده‌ی بخش کودک و نوجوان اتحادیه‌ی کتابخانه‌های آمریکا در سال 2005.
  • کتاب برگزیده‌ی واشنگتن پست در سال 2014.
  • یکی از ده کتاب برتر فهرست برگزیده‌ی انجمن کتابفروشان مستقل آمریکا در 2014.

درباره‌ی نویسنده‌ی کتاب «پسر زن جادوگر»

کِلی بارنهیل متولد 1973، در ایالت مینه‌سوتا است. برای کودکان رمان فانتزی می‌نویسد و برای بزرگسالان داستان کوتاه. شعر هم می‌گوید. در زمینه‌ی نویسندگی از هیأت ایالتی هنر مینه‌سوتا، بنیاد ژروم، بنیاد مک‌نایت، اینترمیدیاآرتز جوایزی کسب کرده است. رمان دومش، وایولت قلب‌آهنین، از راه‌یافتگان به لیست‌ نهایی جایزه‌ی آندره نورتن و جایزه‌ی کتاب مینه‌سوتا بوده و جایزه‌ی طلای کتاب برگزیده‌ی والدین را دریافت کرده است. روایت نزدیک‌تر به حقیقت و جک و دختری که ماه را نوشید از آثار دیگر اوست.

کِلی بارنهیل با همسر و سه فرزندش ساکن خیابانی در مینیاپلیس است و یک دشت با نهری روان درست پشت خانه‌شان است. هر روز سر ساعت شش صبح، گرگی صحرایی از آن حوالی عبور می‌کند و در غروب عصرهای کش‌دار تابستانی، حواصیلی از فراز حیاط خانه‌شان می‌گذرد. کِلی دونده‌ای چابک و راه‌نوردی مقاوم است و در اردو زدن مهارت دارد. کیک‌های خوشمزه‌ای هم می‌پزد!

از این نویسنده عللاوه بر کتاب «پسر زن جادوگر»، کتاب «دختری که ماه را نوشید» هم به فارسی ترجمه شده است.

گزیده‌هایی از کتاب
  • مکثی کرد، انگشت زخمی‌اش را به لب برد و خون را مکید. برای یک ‌لحظه، انگار که تصمیمی گرفته باشد، چشم‌هایش را بست و باز کرد … الوارهای سقف به جیرجیر افتادند، تیرچه‌ها لرزیدند و دودی بدبو از جرز تخته‌های کف بیرون زد. خانه از جادو بو گرفت: بوی گوگرد، بعد خاکستر، بعد بویی شیرین و ناگهانی. می‌دانست جادو بیدار شده، به‌گوش است و گرسنه. جادو می‌خواست بیرون بیاید.
  • پدر گفت: «هر داستانی حقیقت ندارد. گاهی آن چیزهایی که پلید حسابشان کرده‌ایم، نجاتمان می‌دهند و چیزهایی که خیر حسابشان کرده‌ایم، بدبختی و رنج برایمان رقم می‌زنند. چشم‌هایمان را به آسمان می‌دوزیم، حال آن که روی زمین زندگی می‌کنیم. بیا! بگذار نشانت بدهم.»
شناسنامه کتاب:
ناشر
هوپا
نویسنده
  Kelly Regan Barnhill,   کلی رگان بارنهیل
ویراستار
  •   نسرین نوش‌ امینی
برگردان
  • مریم عزیزی
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: اردیبهشت 97
پدیدآورندگان
  •   کلی رگان بارنهیل
  •   مریم عزیزی
  •   نسرین نوش‌ امینی
سال نشر
  1395
راهنمای کتاب:
کلیدواژه:
  • نوجوانان و ادبیات فانتزی
  • جادو و جادوگری
  • نوجوانان و مبارزه خیر و شر
  • نوجوانان و دوستی

کتاب پسر زن جادوگر


دیوار گذر

دیوار گذر

دیوار گذر

کتاب دیوار گذر مجموعه‌ای است از پنج داستان کوتاه به نام‌های: دیوار گذر، کارت، حکم، ضرب‌المثل و چکمه‌های هفت فرسخی. زمان این داستان‌ها در فرانسه‌ی تحت اشغال در زمان جنگ جهانی دوم می‌گذرد.

نویسنده در داستان دیوار گذر از استعداد خارق‌ا‌لعاده‌ی یک کارمند ساده می‌گوید که می‌تواند از دیوارها بگذرد. قهرمان داستان در ابتدا استعدادش را به شکل معقولی به‌کار می‌گیرد ولی با گذشت زمان شروع به انتقام‌جویی می‌کند و به سرقت بانک دست می‌زند. یک زندگی ساده‌ی کارمندی با دو رفتار متفاوت. داستان با طنزی تلخ تمام می‌شود.

داستان کارت یکی دیگر از داستان‌های این مجموعه است که در قالب یادداشت‌های روزانه‌ی راوی بازگو می‌شود. کارت داستان جامعه‌ای جنگ‌زده است که در آن برای جیره‌بندی، افرادی که زندگی فعالی ندارند و برای جامعه مفید نیستند به نوعی مرگ، مرگ نسبی، محکوم می‌شوند تا کمکی باشد برای صرفه‌جویی بیشتر. شکل‌گیری بازار سیاه برای کارت‌های جیره‌بندی زندگی و تلاش آدم‌ها برای پیدا کردن کار و ... فضای عجیب و حیرت‌انگیزی را رقم می‌زند.

در داستان حکم نویسنده از جلو کشیدن ساعت‌های تابستان الهام گرفته است تا از این طریق آدم‌های داستان بتوانند اختیار زمان را بدست بگیرند و باعث تغییرات پی‌درپی آن شوند. در این داستان برای رهایی انسان‌ها از کابوس جنگ، زمان به مدت هفده سال به جلو کشیده می‌شود.

ضرب‌المثل برخلاف سایر داستان‌های کتاب ساختاری کاملا واقع‌گرایانه دارد و نظام پدرسالار و زورگو را به سخره می‌گیرد. فضای داستان ـ از این منظر که فرزندان وسیله‌ای هستند برای جبران ناکامی‌های پدر و مادرـ با جامعه‌ی امروزی ما مشابهت زیادی دارد.

چکمه‌های هفت‌فرسخی داستانی واقع‌گراست و نویسنده همراه با نگاهی کنایه‌آمیز، فقر و نابرابری طبقاتی را به نمایش می‌گذارد ولی در پایان، برای نجات قهرمان از غم و اندوه زندگی، به تخیل متوسل می‌شود.

کتاب دیوار گذر با وجود حجم کم، به‌دلیل تنوع موضوع و پرداخت‌های گوناگون، ذهن خواننده را تا مدت‌ها درگیر می‌کند شاید بیشتر از زمانی که صرف خواندن کتاب کرده است!

از ویژگی‌های خوب کتاب، یکی مقدمه‌ی مترجم است که به معرفی نویسنده و آثار او پرداخته است و خواننده‌ی ایرانی را با این نویسنده‌ی نام‌آشنای فرانسوی آشنا می‌کند و دیگری معرفی آثار نویسنده در انتهای کتاب است.

کتاب دیوار گذر در گروه بررسی رمان شورای کتاب کودک تایید شده است.

درباره نویسنده‌ی کتاب دیوار گذر:

مترجم کتاب در مقدمه کتاب درباره‌ی نویسنده چنین می‌نویسد: «مارسل امه نگاه بدبینانه‌ای نسبت به جهان دارد ولی این نگاه به جای منتهی شدن به یاس و پوچی به طنزی سیاه می‌رسد. او با شلاقِ طنز به تمام حماقت‌های جمعی حمله می‌کند. با این حال اهل پند و موعظه نیست و قبل از هر چیز می‌خواهد سرگرم‌مان کند و با درآمیختن واقعیت و خیال ما را از فشار روزمرگی‌ها برهاند.»

مارسل امه (29 مارس 1902- 14 اکتبر 1967) نویسنده‌ی فرانسوی است که آثارش در زمره‌ی بهترین‌های ادبیات داستانی فرانسه هستند. بیشتر کتاب‌های او به فارسی ترجمه شده است. انتظار و دو داستان دیگر، از همین مترجم نیز به فارسی برگردانده شده است.

گزیده‌هایی از کتاب
  • کوپن‌های زندگی به قیمت نجومی فروخته می‌شوند... باید این‌طور فرض کرد که مردم فقیر نسبت به زندگی‌شان خسیس‌تر شده‌اند و ثروتمندان حریص‌تر.
  • «تصمیم گرفته شد که تمام دنیا هفده سال به جلو برود و همه چیز طوری اتفاق افتاد که انسان‌ها تمام هفده سالی که در طی یک ثانیه گذشته بود را واقعا زندگی کرده‌اند...»
  • امروز بالاخره آخرین کوپن زندگی‌ام را مصرف می‌کنم. فردا، در چه تاریخی خواهم بود؟
  • باید هنوز منتظر بدبختی بمانند چون جنگ تمامی ندارد؛ درست هم‌چون بدبختی آدمی.
  • او می‌داند «دویدن هیچ فایده‌ای ندارد، باید به موقع رفت.» او در «انتظار» است تا شاید «بعضی از شب‌های زمستان، ژان پلِ نقاش گیتارش را بردارد و در دل انزوای پرطنین خیابان نورون پیش رود تا زندانی بی‌نوا را با ترانه‌ای دلداری دهد.»
شناسنامه کتاب:
ناشر
ماهی
نویسنده
  Marcel Ayme,   مارسل امه
برگردان
  • اصغر نوری
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: اردیبهشت 97
پدیدآورندگان
  •   مارسل امه
  •   اصغر نوری
سال نشر
  چاپ دوم, 1396

کتاب دیوار گذر