سفارش تبلیغ
صبا ویژن

روزی که بابا عضو تیم فوتبالمان شد

روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد

روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد

فکر می‌کنید در کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» اتفاقی خوبی می‌افتد یا بد؟ پسرک کتاب، فوتبال را بیش‌تر از ترن هوایی، شیرجه زدن در آب و پرواز با سورتمه از تپه‌های برفی دوست دارد.

اما انگار بابای او هم از فوتبال بازی کردن بدش نمی‌آید و زمانی که مربی از والدین کمک می‌خواهد او فوری داوطلب می‌شود و لباس ورزشی می‌پوشد و توی زمین می‌پرد، پیش از این‌که مربی برای‌اش توضیح بدهد که فقط برای آماده کردن خوراکی‌های دونیمه از او کمک می‌خواهد. هیچ چیز خوب پیش نمی‌رود. بابا دل‌اش نمی‌خواهد در دفاع بازی کند و فوتبال برای او برنده شده است نه بازی کردن و خوش گذراندن! وقتی همه توی زمین بازی می‌کنند، او گل بو می‌کند، و برای تماشاگران دست تکان می‌دهد. هنگام استراحت نیز، بازیگوشی‌های او همه را کلافه می‌کند. بابا هیچ چیز از فوتبال نمی‌داند. همه چیز شوت کردن و گل زدن نیست. فوتبال یعنی همکاری با هم. اگر یکی از هم‌تیمی‌ها ناراحت است او را دلداری بدهیم و با بازیکنان تیم حریف دعوا نکنیم. همه‌ی این‌ها پسرک کتاب را عصبانی کرده اما مربی به او می‌گوید که باید به بابای‌اش یاد بدهند که عضو یک تیم بودند یعنی بازی منصفانه، تشویق هم‌تیمی‌ها و احترام به یکدیگر و خوش گذراندن. بابا این‌ها را یاد می‌گیرد و پسرک کتاب به او افتخار می‌کند اما شیطنت‌های بابا تمامی ندارد. اگر به آب پاشیدن ادامه بدهد، مربی برای‌اش یخ در بهشت نمی‌خرد!

کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» انگشت سوی والدین گرفته و به آن‌ها یادآوری کرده که ممکن است کسی که اشتباه می‌کند شما باشید. کتاب در همراهی با تصویرهای‌اش از شیطنت‌های پدری می‌گوید که رفتار درست در فوتبال را نمی‌شناسد اما پسرش خوب همه چیز را بلد است. این‌بار پسر به پدر یاد می‌دهد که چگونه درست رفتار کند و یک عضو خوب برای تیم فوتبال باشد.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد»

مورین فرگوسن، نویسنده‌ کتاب، هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد یک روز نویسنده بشود. در دانشگاه علم هوافضا و بازرگانی خواند و مدتی در دانشگاه بازرگانی تدریس کرد. اما شش هفته بعد از تولد اولین فرزندش، داستانی نوشت. از آن روز تا امروز، مورین نویسنده است و هم رمان می‌نویسد هم داستان‌های مصور و تصویری. او برای کتاب‌های‌اش جوایز ملی زیادی گرفته است.

مایک لوری، تصویرگر کتاب، روی همه چیز تصویرگری می‌کند، کارت‌پستا‌ل‌ها، کتاب‌های کودکان، لباس‌ها و حتی نمایشگاه‌های دیواری دارد. نقاشی‌های او را همه جا دیده می‌شود. او هم جوایز بسیاری برای کارهای‌اش گرفته و در دانشگاه هنر در آمریکا هم به کسانی که نقاشی دوست دارند، درس می‌دهد.


مربی فوتبال از پدر و مادرها می‌خواهد که یکی از آن‌ها کمک کند و مراقب میان‌وعده‌ها باشد. اما پدرِ پسرکوچولو که عاشق فوتبال است، خیال می‌کند آن‌ها برای بازی نیاز به کمک دارند. به خاطر همین سریع لباسش را عوض می‌کند و وارد زمین بازی می‌شود. این کار پسرکوچولو را حسابی شرمنده می‌کند، چون پدرش هیچ‌کدام از قوانین بازی را رعایت نمی‌کند؛ او بیشتر از این‌که به خوش‌گذراندن فکر کند، به فکر برنده شدن است، با هم‌تیمی‌ها بدرفتاری می‌کند، توپ را به این طرف و آن‌طرف پرت می‌کند و وقتی داور به نفعش سوت نمی‌زند، عصبانی می‌شود. او اصلاً کار تیمی بلد نیست و فقط می‌خواهد گل بزند! پسرکوچولو عصبانی است اما باید راهی پیدا کند تا قبل از این‌که همه تیم از دست پدرش دیوانه شوند، او را به یک ورزشکار خوب تبدیل کند.

در این‌جا نقش‌ها جابه‌جا می‌شود و پسرکوچولو مثل یک معلم واقعی با صبوری، نحوه بازی منصفانه، حمایت از هم‌تیمی‌ها و ارزش زمان در مسابقه را به پدرش آموزش می‌دهد. بین آن‌ها گفت‌وگوهایی رد و بدل می‌شود که به شکل غیر مستقیم به موضوع هویت، همدلی، مهربانی و استقامت می‌پردازد و یاد می‌دهد چطور در کنار شناختن و حفظ کردن هویت خودمان، روابطمان را با دیگران مدیریت کنیم. این داستان یک منبع خوب برای مربیانی است که می‌خواهند تفاوت هویت فردی و گروهی را به کودکان آموزش دهند.

شناسنامه کتاب:
ناشر
چشمه
نویسنده
  Maureen Fergus,   مورین فرگوس
برگردان
  • نینا فراهانی
تصویرگر
  •   Mike Lowery
  •   مایک لوری
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: فروردین 98
سال نشر
  1397
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
عادله خلیفی, نیلوفر نیک بنیاد
کلیدواژه:
  • عادله خلیفی
  • ادبیات کودکان
  • مهارت‌های زندگی، کودکان و ورزش
  • کودکان و والدین، کودکان و همکاری
  • کودکان و بازی، روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد، مورین فرگوس

کتاب روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد