روزی که بابا عضو تیم فوتبالمان شد

روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد

روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد

فکر می‌کنید در کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» اتفاقی خوبی می‌افتد یا بد؟ پسرک کتاب، فوتبال را بیش‌تر از ترن هوایی، شیرجه زدن در آب و پرواز با سورتمه از تپه‌های برفی دوست دارد.

اما انگار بابای او هم از فوتبال بازی کردن بدش نمی‌آید و زمانی که مربی از والدین کمک می‌خواهد او فوری داوطلب می‌شود و لباس ورزشی می‌پوشد و توی زمین می‌پرد، پیش از این‌که مربی برای‌اش توضیح بدهد که فقط برای آماده کردن خوراکی‌های دونیمه از او کمک می‌خواهد. هیچ چیز خوب پیش نمی‌رود. بابا دل‌اش نمی‌خواهد در دفاع بازی کند و فوتبال برای او برنده شده است نه بازی کردن و خوش گذراندن! وقتی همه توی زمین بازی می‌کنند، او گل بو می‌کند، و برای تماشاگران دست تکان می‌دهد. هنگام استراحت نیز، بازیگوشی‌های او همه را کلافه می‌کند. بابا هیچ چیز از فوتبال نمی‌داند. همه چیز شوت کردن و گل زدن نیست. فوتبال یعنی همکاری با هم. اگر یکی از هم‌تیمی‌ها ناراحت است او را دلداری بدهیم و با بازیکنان تیم حریف دعوا نکنیم. همه‌ی این‌ها پسرک کتاب را عصبانی کرده اما مربی به او می‌گوید که باید به بابای‌اش یاد بدهند که عضو یک تیم بودند یعنی بازی منصفانه، تشویق هم‌تیمی‌ها و احترام به یکدیگر و خوش گذراندن. بابا این‌ها را یاد می‌گیرد و پسرک کتاب به او افتخار می‌کند اما شیطنت‌های بابا تمامی ندارد. اگر به آب پاشیدن ادامه بدهد، مربی برای‌اش یخ در بهشت نمی‌خرد!

کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد» انگشت سوی والدین گرفته و به آن‌ها یادآوری کرده که ممکن است کسی که اشتباه می‌کند شما باشید. کتاب در همراهی با تصویرهای‌اش از شیطنت‌های پدری می‌گوید که رفتار درست در فوتبال را نمی‌شناسد اما پسرش خوب همه چیز را بلد است. این‌بار پسر به پدر یاد می‌دهد که چگونه درست رفتار کند و یک عضو خوب برای تیم فوتبال باشد.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد»

مورین فرگوسن، نویسنده‌ کتاب، هیچ‌وقت فکر نمی‌کرد یک روز نویسنده بشود. در دانشگاه علم هوافضا و بازرگانی خواند و مدتی در دانشگاه بازرگانی تدریس کرد. اما شش هفته بعد از تولد اولین فرزندش، داستانی نوشت. از آن روز تا امروز، مورین نویسنده است و هم رمان می‌نویسد هم داستان‌های مصور و تصویری. او برای کتاب‌های‌اش جوایز ملی زیادی گرفته است.

مایک لوری، تصویرگر کتاب، روی همه چیز تصویرگری می‌کند، کارت‌پستا‌ل‌ها، کتاب‌های کودکان، لباس‌ها و حتی نمایشگاه‌های دیواری دارد. نقاشی‌های او را همه جا دیده می‌شود. او هم جوایز بسیاری برای کارهای‌اش گرفته و در دانشگاه هنر در آمریکا هم به کسانی که نقاشی دوست دارند، درس می‌دهد.


مربی فوتبال از پدر و مادرها می‌خواهد که یکی از آن‌ها کمک کند و مراقب میان‌وعده‌ها باشد. اما پدرِ پسرکوچولو که عاشق فوتبال است، خیال می‌کند آن‌ها برای بازی نیاز به کمک دارند. به خاطر همین سریع لباسش را عوض می‌کند و وارد زمین بازی می‌شود. این کار پسرکوچولو را حسابی شرمنده می‌کند، چون پدرش هیچ‌کدام از قوانین بازی را رعایت نمی‌کند؛ او بیشتر از این‌که به خوش‌گذراندن فکر کند، به فکر برنده شدن است، با هم‌تیمی‌ها بدرفتاری می‌کند، توپ را به این طرف و آن‌طرف پرت می‌کند و وقتی داور به نفعش سوت نمی‌زند، عصبانی می‌شود. او اصلاً کار تیمی بلد نیست و فقط می‌خواهد گل بزند! پسرکوچولو عصبانی است اما باید راهی پیدا کند تا قبل از این‌که همه تیم از دست پدرش دیوانه شوند، او را به یک ورزشکار خوب تبدیل کند.

در این‌جا نقش‌ها جابه‌جا می‌شود و پسرکوچولو مثل یک معلم واقعی با صبوری، نحوه بازی منصفانه، حمایت از هم‌تیمی‌ها و ارزش زمان در مسابقه را به پدرش آموزش می‌دهد. بین آن‌ها گفت‌وگوهایی رد و بدل می‌شود که به شکل غیر مستقیم به موضوع هویت، همدلی، مهربانی و استقامت می‌پردازد و یاد می‌دهد چطور در کنار شناختن و حفظ کردن هویت خودمان، روابطمان را با دیگران مدیریت کنیم. این داستان یک منبع خوب برای مربیانی است که می‌خواهند تفاوت هویت فردی و گروهی را به کودکان آموزش دهند.

شناسنامه کتاب:
ناشر
چشمه
نویسنده
  Maureen Fergus,   مورین فرگوس
برگردان
  • نینا فراهانی
تصویرگر
  •   Mike Lowery
  •   مایک لوری
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: فروردین 98
سال نشر
  1397
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
عادله خلیفی, نیلوفر نیک بنیاد
کلیدواژه:
  • عادله خلیفی
  • ادبیات کودکان
  • مهارت‌های زندگی، کودکان و ورزش
  • کودکان و والدین، کودکان و همکاری
  • کودکان و بازی، روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد، مورین فرگوس

کتاب روزی که بابا عضو تیم فوتبال‌مان شد


من صندلی نیستم!

من صندلی نیستم!

من صندلی نیستم!

کتاب «من صندلی نیستم!» داستان زرافه‌ای است که همه او را با صندلی اشتباه می‌گیرند و او تلاش می‌کند جلوی این زورگویی را بگیرد.

زرافه در اولین روزی که وارد جنگل می‌شود انتظار این برخورد را ندارد. همه فکر می‌کنند او یک صندلی است و رویش می‌نشینند. زرافه برای پایان دادن به این وضعیت یک صندلی چوبی می‌سازد، اما باز هم جانوران جنگل و حتی انسان به زرافه بودن او بی‌توجه هستند. تا این‌که یک شیر روی او می‌نشیند. شیر گرسنه است و منتظر است اولین جانوری که می‌بیند را بخورد. زرافه از ترس جانش طاقت می‌آورد، اما آخر سر به شیر هم می‌گوید که یک زرافه است. شیر اما هنوز فکر می‌کند او صندلی است و آن هم یک صندلی سخنگو! و پا به فرار می‌گذارد. در آخر زرافه داستانش را برای دوستانش تعریف می‌کند، در حالی‌که خودش هم بی‌توجه روی لاک‌پشتی که صندلی نیست نشسته است.

درباره نویسنده و مترجم کتاب «من صندلی نیستم!»

«راس بوراک» علاقمند به ترکیب کلمات و تصاویر برای ساخت موقعیت‌های طنزآلود است و به همین خاطر یکی از نویسندگان موفق کتاب‌های کودکان است. بوراک به زرافه‌ها علاقه‌ زیادی دارد و نام اولین کتاب او نیز «زرافه‌ای در سوپ من» بوده است.

«رضی هیرمندی» از نویسندگان و مترجمان شناخته شده‌‌ ایرانی است. رضی هیرمندی کتاب‌های طنز متنوعی را برای کودکان ترجمه کرده است.


«اولین روزی که زرافه به جنگل رفت حس کرد یک جای کار مشکل دارد … »

از خطوط آغازین کتاب پیداست با «مشکلی» روبرو خواهیم شد و باید به دنبال «راه حل» باشیم. مشکلی ساده اما عجیب! حیوانات جنگل زرافه را با صندلی اشتباه می‌گیرند و هرکسی می‌آید تالاپ روی کمر او می‌نشیند! نه تنها حیوانات که حتا آدمیزاد که فکر می‌کردیم از همه جانداران باهوش‌تر است هم این زرافه خال‌خالی را برای هماهنگ کردن با سایر اجزای خال‌خالی خانه‌اش صندلی می‌کند.

چاره چیست؟ چطور زرافه خال‌خالی زرد که گوش دارد چشم دارد شاخک دارد به بقیه بفهماند او کیست و صندلی نیست؟

مفاهیم اصلی

  • من /کیستی/هویت
  • سوتفاهم
  • اعتراض
  • تفاوت
  • شباهت
  • ترس
  • فرار
  • راه‌حل
  • پذیرش
  • دفاع

تکنیک‌های کاربردی

  • مساله‌یابی
  • خودبیانگری
  • پیشنهاد گزینه الترناتیو
  • ارائه شواهد
  • گفتگو
  • حل مساله

والدین بسیاری گله دارند که فرزندانشان بلد نیستند از «حق خود دفاع کنند» هر بلایی سرشان بیاید زبان به اعتراض باز نمی‌کنند و منفعلانه با رخدادها مواجه می‌شوند. عدم شناخت احساسات و دنیای شخصی «من» باعث می‌شود تا در دنیای «جنگل» گونه هر نوع سوتفاهمی پیش بیاید. نقش‌هایی به کودک تحمیل شود که بعد از مدتی با پذیرش او هم همراه خواهد شد حالا ما با زرافه‌ای همراه هستیم که می‌داند: «من کی هستم» اما نمی‌داند چطور به بقیه بفهماند: «من صندلی نیستم» برای حرکت از «شناخت خود» به «مراقبت از خود» نیازمند توسعه تکنیک‌های شناختی هستیم. از جمله غنای اعتماد به نفس و حرمت نفس کودکان.

زرافه قصه مسیرهای مختلفی را می‌رود اعتراض زیر لبی تا فریاد زدن، ساختن صندلی و نشان دادن تفاوت آن با خودش و حتا فرار از دست اشتباه‌گیرندگان. اما دقیقا زمانی که احساس ترس از شیر و موقعیت خطرناک را می‌شناسد و با همه وجود زرافه بودنش را فریاد می‌زند اتفاق اصلی رخ می‌دهد.

اما این چرخه قرار نیست پایان یابد و درست زمانی که زرافه قصه خنده‌دارش را برای دوستانش تعریف کند خودش به جای تخته سنگ روی لاک پشت نشسته و باز نقطه سر خط و این بار شاید قصه لاک پشت کوچولو ادامه ماجراهای جنگل بشود.

از مهم‌ترین ایده‌هایی که به سادگی در کتاب «من صندلی نیستم» بدان پرداخته شده این است که صرفا آگاهی از امری باعث جلوگیری از سوتفاهم‌های دیگران نخواهد شد و برای رفع مشکلات ناشی از این سو تفاهم‌ها باید از ابزارهای مختلفی استفاده کرد و بیش از هر کسی یا هر چیزی به خود اتکا کرد و هر کدام از ما می‌توانیم سو تفاهمی برای یک نفر دیگر ایجاد کنیم .

نگاه چرخه‌ای به فرایند ایجاد مشکلات و حل آن‌ها به جای نگاه خطی و حل مساله‌ای با پایان شاد از مهم‌ترین تکنیک‌های پرورش قصه است.

کاربردها و فعالیت ها

یک. گفتگو کنید.
پس از بلندخوانی کتاب، با سوالاتی از این دست یک گفتگوی گروهی شکل دهید:

  • چرا دوستان زرافه او را با صندلی اشتباه می‌‌گرفتند؟ آیا تا به حال شده است کسی از شما کاری بخواهد انجام دهید که دوست ندارید؟ آیا تابه‌حال کسی به شما زور گفته است؟
  • آیا زرافه از این‌که با صندلی اشتباه گرفته میشد خوشحال بود؟ برای درست کردن این شرایط چه تلاش‌هایی کرد؟ اگر کسیبه شما زور بگوید، چه واکنشی نشان می‌دهید؟
  • آیا زرافه خودش حواسش بود که به کسی زور نگوید؟

دو. صندلی بسازید!

از کودکان بخواهید یک صندلی طراحی کنند و بسازند. مواد اولیه‌ی مختلف مانند تکه‌های چوب، چوب بستنی، سنگ و غیره در اختیار کودکان قرار دهید.

سه. طراحی با خال خالی‌ها
شخصیت انسان در کتاب زرافه را به خانه برد چون فکر می‌کرد با دکور خال‌خالی خانه‌اش جور است. منظره یک اتاق و ماژیک یا مدادرنگی‌های رنگارنگ در اختیار کودکان قرار دهید تا به سلیقه‌ی خود یک اتاق خال‌خالی بسازند.

چهار. پیدا کرد خال‌خالی‌ها
از کودکان بخواهید اطراف خود را بگردند و هر وسیله‌ی خال‌خالی که دارند را پیدا کنند و در یک برگه بکشند.
پنج. بازی با متن کتاب
کلمه‌ها در متن کتاب گاهی کوچک و گاهی بزرگ هستند یا شکل نوشتاری‌شان متفاوت است. نویسنده با این تفاوت‌ها به ما نشان می‌دهد که هر کلمه را چه‌طور باید بخوانیم، با صدای بلند، معمولی یا غیره. این موضوع را برای کودکان شرح دهید و سپس همراه کودکان خواندن کلمه‌ها را مانند یک بازی تمرین کنید.

شناسنامه کتاب:
ناشر
پرتقال
نویسنده
  Ross Burach,   راس بوراک
ویراستار
  •   شبنم حیدری پور
برگردان
  • رضی هیرمندی
تصویرگر
  •   Ross Burach
  •   راس بوراک
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: فروردین 98
پدیدآورندگان
  •   راس بوراک
  •   رضی هیرمندی
  •   شبنم حیدری پور
سال نشر
1397
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
صفورا زواران حسینی, سحر سلطانی
کلیدواژه:
  • صفورا زواران حسینی
  • سحر سلطانی
  • کودکان و اعتماد به نفس
  • کودکان و خودشناسی
  • کودکان و دفاع از حق خود
  • کتاب های طنز برای کودکان

کتاب من صندلی نیستم!


شاید سیب باشد

شاید سیب باشد

شاید سیب باشد

کتاب «شاید سیب باشد» داستانی پسرکی است که بادیدن یک سیب بر روی میز یک سری از پرسش‌ها در ذهنش شکل می‌گیرد.

کتاب «شاید سیب باشد» اولین جلد از مجموعه کتاب‌های فیلسوف کوچک است که با هدف تقویت روحیه‌ پرسشگری و رشد تفکر خلاق در کودکان نوشته شده است. جلد دوم این مجموعه «می‌توانم یک من دیگر بسازم؟» است.


در برنامه فلسفه برای کودکان ( p4c) مباحث هستی شناسی (Ontologie) یعنی بحث و گفت‌وگو درباره وجود و حقیقت «چیزها» و ارتباط آنهاست. شناخت و درک و تحلیل شباهت‌ها، تفاوت‌ها و سلسله مراتب و گروه‌هایی که آن «چیز» بدان منتسب است.

پرسش‌های اساسی وجودشناسی فلسفه‌ورزانه که تسهیلگران با کودکان و نوجوانان طرح می‌کنند مواردی است مانند:

آن «چیز» چیست؟

از کجا بدانم وجود دارد؟

در کدام دسته‌ها می‌توانم قرارش بدهم؟

به وجود چه چیزهای دیگری معنا می‌بخشد؟

در چه حالات مختلفی از «چیزها» وجود دارد.

و…

در کتاب «شاید سیب باشد» نوشته شینوسکه وشی‌تکه و ترجمه رضی هیرمندی، در همین ابتدا سه کلمه کلیدی داریم: شاید، سیب، باشد. (احتمال/ چیز/ وجود داشتن)

راوی ماجرا از مدرسه به خانه می‌آید و چیزی روی میز می‌بیند که نظم همیشگی و ساکن را به‌هم‌ریخته، متعجب می‌شود. «ها! این دیگه چیه؟» و سوالات فیلسوفانه از همان ابتدا یقه مخاطب را می‌گیرد. روی میز یک سیب است. «از کجا معلوم سیب باشه؟»

تخیل نویسنده در تقریر احتمال «چیز دیگر» بودن شگفت‌انگیز است. در مرز بین واقعیت و خیال «چیزهای» قرمز و گرد و خوردنی و شگفت‌انگیز دیگری را طرح می‌کند. ها! کار سخت شد. چالش‌هایی در مرز بین «وجود داشتن و نبودن سیب» شاید یک تخم مرغ سیبی، یک آدم فضایی سیبی، توپ سیبی و… نکند احساس داشته باشد. شاید عقل کل و باخبر از همه جا باشد؟ شاید جاسوس کارهای من باشد؟ اصلا اینجا چکار می‌کند؟ صفحه 24 و 25 کتاب سفرهای احتمالی که سیب طی طریق کرده تا به‌دست راوی برسد مصور شده، سفرهایی در دل تاریخ و جغرافیای بشری. در ادامه درک مخاطب از احتمال و مفهوم شاید به چالش کشیده می‌شود: شاید بی‌مزه باشد! شاید خیلی ترش یا خیلی سفت باشد… شاید مثل بادکنک باشد، شاید من را تبدیل به غول کند! و پایان هیجان‌انگیز داستان: حالا فهمیدم چیست؟ خوشمزه است.

یک تجربه ناب بعد از یک فلسفیدن کودکانه که برای تک‌تک ما آشناست.

بسیاری از ما کودکی‌مان را به‌یاد می‌آوریم که در مواجهه با هر امری، حیرتی دل‌انگیز داشتیم. این چیست؟ چطور ساخته شده؟ چکار می‌کند؟ کجاها می‌رود؟ ما را می‌بیند؟ حس دارد؟ ما می‌خوابیم بیدار می‌شود و حرکت می‌کند ؟… این پرسش‌ها کندوکاو ذهن ما برای درک چیستی جهان‌اند. حرکت در ساحت شیرین خیال‌ورزی با تکیه بر تجربه وجودی جهان.

کتاب «شاید سیب باشد»، اثری استاندارد و فاخر برای هم‌خوانی تسهیلگر یا والدین با کودکان است، تصویرگری ساده اما متمرکز بر مفاهیم به کودک کمک می‌کند فارغ از نقش و رنگ به سراغ مفهوم برود. رضی هیرمندی این کتاب را یکی از بهترین آثاری که تا امروز برای کودکان ترجمه کرده می‌داند و به حق می‌توان با او همدل بود. قوام و توسعه پرسشگری کودکان و جسارت گذر از خیال شخصی به شناخت واقعی هدیه این کتاب برای مخاطب است.

زوایای دید کودک در حین هر پرسش بارها تغییر می‌کند، تصاویر کتاب پتانسیل گسترش پرسش‌های راوی در عالم کودکانه را داراست. هر بار که آن را ورق بزنیم قصه‌ها و نه یک روایت از میان تصاویر سرریز می‌شوند.

کتاب «شاید سیب باشد» راهنمای خوبی است برای کمک به کودکان تا لذت حیرت از عام‌ترین چیزها را بارها و بارها به جان بکشند. لذت پرسیدن، لذت تخیل کردن، لذت کشف کردن و لذت ناب تجربه کردن.

شناسنامه کتاب:
ناشر
افق
نویسنده
  Shinsuke Yoshitake,   شینسوکه یوشی تکه
ویراستار
  •   آتوسا صالحی
برگردان
  • رضی هیرمندی
تصویرگر
  •   Shinsuke Yoshitake
  •   شینسوکه یوشی تکه
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: فروردین 98
پدیدآورندگان
  •   شینسوکه یوشی تکه
  •   رضی هیرمندی
  •   آتوسا صالحی
سال نشر
1396

کتاب شاید سیب باشد


موزی که میخندید

موزی که می‌خندید

موزی که می‌خندید

کتاب «موزی که می‌خندید» قصه پذیرش تفاوت‌های دیگران‌ست و از آن فراتر پذیرش و باور تفاوت‌های شخصی‌مان با دیگران است.

تفاوتی که بعد از پذیرش و باور می‌تواند امکان و فرصتی تازه برایمان فراهم کند و -فراتر از متن کتاب و داستان- حتی اگر مثبت نباشد با پذیرش آن در رفع آن کوشید.

گوریل آبی همیشه عصبانی بود. هیچ دوستی نداشت. یک روز یک موز از درخت می‌کند تا بخورد. موز را تا نیمه پوست می‌کند و تا آستانه دهانش می‌برد، اما چیز عجیبی می‌بیند: موز می‌خندند!

اما یک گوریل عصبانیِ تنها با یک موز خندان و شاد چه کار می‌تواند بکند؟ موزی که دوست دارد تمام روز بازی کند، خسته شد چرت بزند، قایم باشک بازی کند و به هر جا سرک بکشد.

گوریل حواسش به موز عجیب و غریبش هست، باهاش بازی می‌کند و اگر سر راه‌شان یک پوست موز افتاده باشد -چه تصویری می‌تواند برای یک موز وحشتناک‌تر باشد؟- جلوی چشم‌های موزش را می‌گیرد، اما اگر گوریل‌های دیگر او را با این موز خندان ببینند چه؟ حتما می‌خندند، ریسه می‌روند و می‌گویند چقدر خنده‌دار، یک گوریل با یک موز دوست شده!

آن‌ها اگر چه موز را دیده‌اند اما موز خندان و بازیگوش ندیده‌اند و اگر هم می‌بینند آن را نپذیرفته‌اند. گوریل آبی اما موز عجیبش را پذیرفته و باور کرده، پس راه می‌افتد و می‌رود. می‌رود جایی که با موزش تنها زندگی کند. شاید جایی که یک اتفاق شیرین در انتظارش نشسته!

گوریل آبیِ کتاب «موزی که می‌خندید» حتما تا حالا بیش از هزار موز خورده، اما وقتی هزار و یکمی را پوست می‌کند وقفه‌ای ناگهانی در زندگی روزمره‌اش پیش می‌آید. موزی که می‌تواند تا چند ثانیه دیگر نباشد گوریل آبی عصبانیِ تنها را با لبخندش به فکر وامی‌دارد و سرنوشت تازه‌ای برایش رقم می‌زند.

حسن موسوی تصویرگر و طراح داستان «موزی که می‌خندید» گوریل عصبانی و تنهای ابتدای کتاب را با رنگ‌های تیره و فیگوری نیم‌رخ که سهم عمده صفحه را گرفته، به تصویر کشیده و با فریم‌ها و تصاویر میانی جذاب و روایتگر که با داستان موجز و فروتن حمیدرضا شاه‌آبادی کامل شده، با تصویر گوریلی تمام‌رخ و شاد که سهمی همانند دیگر شخصیت‌های داستان در صفحه دارد، کتاب را به انتها می‌رساند.

کتاب «موزی که می‌خندید» در سال 1395 در نشر افق چاپ و موفق به دریافت 5 نشان لاک پشت پرنده شده است.

درباره نویسنده کتاب «موزی که می‌خندید»

حمیدرضا شاه آبادی، نویسنده و پژوهشگر است. او که در دانشگاه در رشته تاریخ خوانده است در بیشتر داستان‌هایش نگاهی تاریخی دارد. لالایی برای دختر مرده، وقتی مژی گم شد، اعترافات غلامان از آثار او برای کودکان و نوجوانان است.

شناسنامه کتاب:
ناشر
افق
نویسنده
  حمیدرضا شاه‌آبادی
تصویرگر
  •   حسن موسوی
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: اردیبهشت 98
پدیدآورندگان
  •   حسن موسوی
  •   حمیدرضا شاه‌آبادی
سال نشر
  1395
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
گروه کتابشناسی کتابک
کلیدواژه:
  • کودکان و پذیرش خود
  • کودکان و پذیرش دیگری

کتاب موزی که می‌خندید


جادو

جادو

جادو

دخترک کتاب «جادو» روزها و شب‌ها در انتظار بازگشت پدر جنگجوی‌اش است. پدر برای مبارزه با غولی رفته که با چشم‌های‌اش همه را سنگ می‌کند.

روزها دخترک کتاب «جادو» کنار پنجره می‌نشیند و به دریا نگاه می‌کند و قایقی نمی‌بیند که پدرش را بازگرداند. شب‌ها در آینه می‌نگرد و با خودش فکر می‌کند غول اگر در آینه نگاه کند چه خواهد شد؟ آخرین شمع خانه هم که می‌سوزد و تاریکی همه جا را می‌گیرد، دخترک ناامید از آمدن پدر، از خانه بیرون می‌رود با شمع و یک چاقو تا پدرش را بیاید. از میان آب تیره دریا شناکنان پیش می‌رود و به سرزمینی ناشناخته می‌رسد. از میان باریکه‌ای در جنگل راه‌اش را تا خانه چترسازی پیر ادامه می‌دهد و با چترساز از غول و پدرش می‌گوید. هدیه چترساز برای مبارزه، چتری به دخترک است. شناختن سرزمینی که غول در آن است، برای دخترک سخت نیست. نشانه‌ها به او می‌گویند که غول آن‌جاست، هیچ صدایی نمی‌آید، همه رنگ پریده و بی‌صدا هستند. روی زمین گلی نروییده و صدای پرنده‌ای به گوش نمی‌رسد. لرزش زمین زیر پای دخترک، از آمدن غول خبر می‌دهد. دخترک به زیر چتر پناه می‌برد. غول که به بالای سرش می‌رسد، دختر از زیر چتر به او می‌گوید که خجالتی است و برای دیدن‌اش باید از سوراخ سقف نگاه‌اش کند. این‌بار نوبت غول است که سنگ شود. غول از درون سوراخی که دخترک با چاقو در سقف چتر درسته کرده، به آینه نگاه می‌کند و جادو به خودش برمی‌گردد. غول که سنگ می‌شود، همه سنگ‌ها جان می‌گیرند، زندگی باز می‌گرد، پدر دخترک و آرامش.

در کتاب‌های تصویری خوب که نویسنده و تصویرگر یک نفر هستند، واژه‌ها تصویرها می‌شوند و تصویرها واژه‌ها. از روی جلد کتاب «جادو» تصویر پر از واژه است برای خواندن و هم‌زمان دیدن. از چتری که دخترک در دست دارد و به سمتی گرفته که خواننده نمی‌داند کجاست تا چهره او که نشان ترس ندارد. جنگجوی کتاب اوست! خانه او در جزیره‌ای است که انگار جز او و پدرش کسی در آن نیست. پدر هم که می‌رود، او تنها می‌شود در خانه و جزیره. نمایی دور از جزیره در تصویر می‌بینیم و بعد سفر او از جزیره به درون دریا و جست‌وجوی پدر و مبارزه با غول. خط‌ها در تصویر بیش از نشانه‌های دیگر، ما را همراه می‌کنند با دخترک. خط‌ها نور را نشان می‌دهند، تاریکی و حرکت.

«جادو» به زیبایی جادوی هماهنگی میان واژه و تصویر را در یک کتاب تصویری نشان می‌دهد. «جادو» کتابی است درباره تنهایی، جست‌وجو، امید، شجاعت و چاره‌جویی. آن‌چه کودکان در رویارویی با زندگی به آن نیاز دارند.

 

 

شناسنامه کتاب:
ناشر
موسسه پژوهشی تاریخ ادبیات کودکان
نویسنده
  Anna Höglund,   آنا هگلوند
برگردان
  • طاهر جام برسنگ
تصویرگر
  •   Anna Höglund
  •   آنا هگلوند
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: خرداد 98
پدیدآورندگان
  •   آنا هگلوند
  •   طاهر جام برسنگ
سال نشر
  1398
 
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
عادله خلیفی
کلیدواژه:
  • جادو
  • کودکان و تنهایی، کودکان و جست‌وجو
  • کودکان و امید
  • کودکان و شجاعت و چاره‌جویی
  • کودکان و مهارت‌های زندگی
  • کودکان و حل مساله

کتاب جادو