ما توی کتابیم

ما توی کتابیم

ما توی کتابیم

کتاب «ما توی کتابیم» از مجموعه داستان‌های فیلی و فیگی است که این بار خواننده را با یک موقعیت بسیار شگرف و هیجان‌انگیز روبه‌رو می‌کند.

کتاب «ما توی کتابیم» با جمله‌ای از فیگی شروع می‌شود: «دم شما گرم!» جمله‌ای که خواننده نمی‌داند خطاب به چه کسی گفته شده است و علامت تعجب بالای سر فیلی هم کمکی به فهم او نمی‌کند. کافی است کتاب را ورق بزنیم تا متوجه بشویم فیلی و فیگی هم به اندازه ما متعجب و سردرگم هستند. فیلی به فیگی می‌گوید که فکر می‌کند یک نفر دارد به آن‌ها نگاه می‌کند. فیگی از جا بلند می‌شود تا اطراف را خوب نگاه کند و ببیند اوضاع از چه قرار است. این جستجو در تصویر هم به خوبی و روشنی نشان داده شده است. فیگی که تا به حال کنار فیلی نشسته و از او کوچک‌تر به نظر می‌رسید، حالا جلوتر آمده و از فیلی بزرگ‌تر دیده می‌شود، جوری که انگار به مخاطب نزدیک‌تر شده است. فیگی حرف فیلی را تایید می‌کند: «یک نفر دارد به ما نگاه می‌کند.» با این کشف فیگی، تصویرشان نزدیک‌تر می‌آید و کاملا روبه‌روی مخاطب قرار می‌گیرد. فیگی دیگر شک ندارد که در کتاب هستند و یک خواننده مشغول خواندن آن‌هاست. فیلی اما هنوز نمی‌تواند باور کند، از فیگی فاصله می‌گیرد و پشتش را به او می‌کند: «چه جوری دارد ما را می‌خواند؟» فیگی که این رابطه را باور دارد، همچنان در تصویر رو به خواننده و به او نزدیک‌تر است و می‌گوید: کلمات توی ابرهای بالای سرمان را می‌خواند. فیلی با توضیحات فیگی می‌پذیرد که در کتاب است. فریاد خوشحالی سر می‌دهد و تصویرش بار دیگر رو به خواننده برمی‌گردد. گویا تصویرگر قصد داشته با نشان دادن اوج خوشحالی فیلی رابطه‌اش را با مخاطبانش پررنگ‌تر کند.
فیگی اما به این رابطه محدود بسنده نمی‌کند، تصمیم می‌گیرد هم خواننده‌اش را به بازی بگیرد و هم هیجان فیلی را چند برابر کند و می‌گوید می‌تواند کاری کند که خواننده یک چیزی بگوید به شرط آن که ادامه کتاب را با صدای بلند بخواند. خوشحالی و ذوق فیلی و شیطنت فیگی را کاملا در تصویر می‌توانیم ببینیم. فیگی می‌گوید: «آناناس» و خواننده هم طبق قولی که احتمالا داده بود، می‌خواند: «آناناس» فیلی و فیگی از این که توانسته‌اند با خواننده ارتباط برقرار کنند خیلی خوشحال می‌شوند. فیگی از فیلی می‌خواهد قبل از تمام شدن کتاب او هم یک بار این کار را تکرار کند. فیلی از تصور به پایان رسیدن کتاب خیلی غمگین می‌شود و اعتراض می‌کند که دلش نمی‌خواهد کتاب این قدر زود تمام شود و او باید فرصت داشته باشد چند بار دیگر بگوید «آناناس». در تصویر فیلی را می‌بینیم که پشتش را به خواننده و احتمالا نویسنده کرده و فریاد می‌زند: «کلی حرف دارم، حرف‌های بامزه، باز هم می‌خواهم بگویم آناناس»
فیگی اما جای قهر کردن یک راه حل تازه می‌یابد. آن‌ها خیلی مودب روبه روی خواننده‌اشان می‌ایستند و از او می‌خواهند آن‌ها را دوباره بخواند.
خواننده اگر دلش نیاید حرف فیلی و فیگی را نشنیده بگیرد و برگردد به آغاز کتاب، تازه معنای جمله اول فیگی را می‌فهمد: «دم شما گرم» گویی فیلی و فیگی شک نداشتند که دوباره خوانده خواهند شد.

کتاب «ما توی کتابیم» داستانی بسیار ساده و در عین حال تأثیرگذار و تفکر برانگیز است که با کلمات و جملات خیلی ساده و خلاصه نوشته شده است و تصویرها هم در عین سادگی در تکمیل معنای داستان بسیار راهگشا هستند.

کتاب «ما توی کتابیم» ظاهرا برای کودکان نوشته شده است؛ اما در عین حال داستانی است که به نحوی داستان ما آدم بزرگ‌ها هم هست. این که کتاب زندگی همه ما ورق‌های محدودی دارد و معلوم نیست زمانی که به آخرین صفحه آن می‌رسیم تا چه حد موفق شده باشیم کارهایی را که دوست داشتیم انجام بدهیم و این که همیشه کسی هست که دارد ما را نگاه می‌کند و داستان‌مان را می‌خواند.

کتاب «ما توی کتابیم» برنده دو جایزه و نامزده دریافت دو جایزه بوده و مناسب بچه‌های چهار سال به بالاست. از دیگر کتاب‌های این مجموعه می‌توان به کتاب‌های «ماشین سواری»، «روی سرت پرنده نشسته»، «ما حرف نداریم»، «خوشحال شدی؟»، «غافلگیربازی» و «من قورباغه‌ام تو چی؟» نام برد.

 

شناسنامه کتاب:
ناشر
پرتقال
نویسنده
  Mo Willems,   مو ویلمس
برگردان
  • آناهیتا حضرتی
تصویرگر
  •   Mo Willems
  •   مو ویلمس
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: اردیبهشت 98
پدیدآورندگان
  •   آناهیتا حضرتی
  •   مو ویلمس
سال نشر
  1397
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
فاطمه سرمشقی
کلیدواژه:
  • مو ویلمز
  • مو ویلمس
  • کتاب تصویری

کتاب ما توی کتابیم


خوشحال شدی؟

خوشحال شدی؟

خوشحال شدی؟

کتاب «خوش‌حال شدی؟» از سری داستان‌های فیلی و فیگی است که به زیبایی و با بیانی طنزآمیز به اهمیت دوستی پرداخته است.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» با تصویر افسرده و تنهای فیلی شروع می‌شود که سرش را پایین انداخته و ناله می‌کند. فیگی از گوشه صفحه بعد سرک می‌شد و دوست غمگینش را می‌بیند.
در صفحه بعد تصویر فیلی که در برابر تصویر فیگی کوچک‌تر است به گوشه صفحه منتقل شده است و روبه رویش تصویر بزرگ‌تری از فیگی به نمایش درآمده که از خودش می‌پرسد: «چرا دوستم ناراحت شده؟» این نحوه تصویرپردازی و بزرگ‌تر بودن تصویر فیگی بیان‌گر نقش مهم‌تر و کاربردی‌تر او در روند ادامه داستان است. فیگی می‌داند فیلی از چه چیزهایی خوشش می‌آید و تصمیم می‌گیرد هر طور که هست دوستش را خوش‌حال کند.
او خود را به شکل سوارکار در می‌آورد و جلوی فیلی ظاهر می‌شود. فیلی ابتدا خوش‌حال می‌شود اما خیلی زود دوباره غم به سراغش می‌آید. فیلی اما نا امید نمی‌شود و این‌بار خود را به شکل یک دلقک در می‌آورد و برای فیلی نمایش می‌دهد؛ اما باز هم خوشحالی فیلی دیری نمی‌پاید. حتی ربات شدن فیگی هم خیلی نمی‌تواند حال و هوای فیلی را عوض کند. فیلی از غصه نقش بر زمین می‌شود و فیگی باز هم به گوشه صفحه پناه می‌برد و از آن‌جا به فیلی نگاه می‌کند و احتمالا فکر می‌کند که دیگر چه کاری برای خوش‌حال کردن دوستش می‌تواند انجام بدهد.
وقتی فیلی فیگی را می‌بیند از خوشحالی به هوا می‌پرد و می‌گوید: «حالا دیگر ناراحت نیستم. خوش‌حال خوش‌حالم.» از این به بعد در تصویرها شاهد بزرگ‌تر بودن فیلی در برابر فیگی هستیم و همین نشان می‌دهد که ورق برگشته و از این‌جای داستان نقش اصلی برعهده فیلی است.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» در واقع با بیانی ملموس می‌خواهد علت اصلی خوشحالی را که در واقع چیزی جز دوستی نیست، به کودک نشان بدهد. از این‌جای داستان به بعد نوبت فیلی است که بگوید چرا از دیدن سوارکار، دلقک و ربات خوش‌حال نشده بود. فیلی در واقع ناراحت بوده چون نمی‌توانسه سوارکار، دلقک و ربات را در کنار بهترین دوستش ببیند. او همه آن‌چیزها را دوست داشته اما نمی‌توانسته از دیدن آن‌ها خوش‌حال باشد وقتی که بهترین دوستش نبوده تا دو تایی آن‌ها را ببینند.

کتاب «خوش‌حال شدی؟» در این‌جا تمام نمی‌شود. فیلی و فیگی تا کاری نکنند که مخاطب هم از خوشحالی لبخند بزند داستان را به پایان نخواهند رساند. در صفحه آخر آن دو کنار هم می‌نشینند و فیلی با گونه‌هایی که از خجالت سرخ شده می‌گوید: «من همیشه به دوست‌هایم احتیاج دارم.» و فیگی با لبخند اضافه می‌کند: «تو به یک عینک جدید احتیاج داری.» این جمله فیگی در واقع خیال خواننده کودک را راحت می‌کند و به پرسش او پاسخ می‌دهد که چرا فیلی متوجه نشده بود سوارکار، دلقک و ربات هم کسی نبودند جز فیگی.

 

شناسنامه کتاب:
ناشر
پرتقال
نویسنده
  Mo Willems,   مو ویلمس
برگردان
  • آناهیتا حضرتی
تصویرگر
  •   Mo Willems
  •   مو ویلمس
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: خرداد 98
پدیدآورندگان
  •   آناهیتا حضرتی
  •   مو ویلمس
سال نشر
  1395
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
فاطمه سرمشقی
کلیدواژه:
  • کودکان و دوستی
  • مجموعه فیلی و فیگی
  • کودکان و شناخت احساسات
  • کودکان و اندوه
  • کودکان شاد
  • کودکان و مهارت های زندگی
  • کودکان و ارزش های زندگی
  • کودکان و مهارت های اجتماعی

کتاب خوشحال شدی؟


جرات داشته باش

جرات داشته باش

جرات داشته باش

کتاب «جرات داشته باش» به زبانی ساده سعی بر این دارد تا مفاهیم رضایت از خود و تلاش برای یادگیری کارهای تازه را با روش بازی به مخاطب کودک منتقل کند.

تمرکز کتاب بیشتر بر روی «بله» و «نه» گفتن است. در واقع تقویت اعتماد به نفس و استقلال شخصیت و به طبع آن جرات‌مندی برای انجام کارهای تازه از اهداف آموزشی این کتاب است.
انتخاب فعالیت‌ها و بازی‌ها در انتهای کتاب «جرات داشته باش» را تبدیل به کتابی کاربردی برای کار با کودک کرده است و والدین و مربیان می‌توانند از این فعالیت‌ها در کار با کودک بهره ببرند. جرات داشتن بر شکل‌گیری همه ویژگی‌های یک فرد اثر می‌گذارد و به او کمک می‌کند تا انتخاب‌های عاقلانه‌ای بکند و از عهده چالش‌ها برآید. خواندن این کتاب ساده به کودکان کمک می‌کند تا مهارت‌های لازم برای داشتن شهامت و اعتماد به‌نفس را بیاموزند.
آن‌ها یاد می‌گیرند کاری را که به نظرشان درست است انجام دهند و شجاع باشند، حتی اگر آن کار برایشان سخت باشد.

 

شناسنامه کتاب:
ناشر
فنی ایران
نویسنده
  Cheri J. Meiners,   شری جی ماینرز
برگردان
  • رویا رضوانی
تصویرگر
  •   Elizabeth Allen
  •   الیزابت آلن
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: تیر 98
پدیدآورندگان
  •   شری جی ماینرز
  •   الیزابت آلن
  •   رویا رضوانی
سال نشر
  1395
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
پرنا بیات
کلیدواژه:
  • کودکان و شجاعت
  • پرنا بیات
  • مهارت‌های زندگی
  • اعتماد به نفس در کودکان
  • کودکان و مهارت‌های ارتباطی، کودکان و مهارت‌های فردی

کتاب جرات داشته باش


چراغقوه

چراغ‌قوه

چراغ‌قوه

کتاب «چراغ‌قوه» کتابی ماجراجویانه است، که کودک را به غلبه بر ترس خود به تاریکی و جست‌وجو در دل شب تشویق می‌کند.

کتاب با این جملات آغاز می‌شود:
«خوب گوش کن!
بیرون چادر صداهایی می‌آید!
همه جا تاریک است!
هیچ چیزی نمی‌بینی
شاید کمی ترسناک باشد.
اما...
بیرون چادر دنیای بزرگی پر از زیبایی و شگفتی است.
تنها با یک چراغ می‌توانی این زیبایی‌ها را ببینی و کشف کنی.»

کتاب «چراغ‌قوه» یک کتاب تصویری بدون متن است که با تصاویر، داستانی زیبا و ماجراجویانه برای کودک روایت می‌کند. داستان کودکی که در دل طبیعت چادر زده است و شب که فرا می‌رسد تاریکی و صداهای شب او را می‌ترساند. اما او چراغ قوه‌ای به دست می‌گیرد و پا به دل تاریکی می‌گذارد و در نور چراغش دنیای زندگی شبانه در جنگل را کشف می‌کند. کتاب‌های بدون متن، روایت داستات را به عهده خواننده می‌گذارند و جزییات تصاویر زمینه‌ای را فراهم می‌کند که کودک در هر بار ورق زدن کتاب داستانی تازه تعریف کند.

کتاب «چراغ قوه» جایزه راگازای بولونیا را در سال 2015 دریافت کرده است.

درباره نویسنده و تصویرگر کتاب «چراغ‌قوه»

«لیزی بوید» نویسنده و تصویرگر پر کار کتاب‌های کودکان است. او علاوه بر کتاب، کارت پستال، دفترچه، نشان کتاب و محصولات کاغذی دیگر را نیز طراحی و تولید می‌کند.

کاربردها و فعالیت ها

گفتگو کنید!

  • پس از خواندن کتاب با پرسش سوالاتی مانند موارد زیر از کودکان گفتگویی جالب شکل دهید:
  • چرا پسرک شب را در چادر می‌گذراند؟ شما تابه‌حال به سفر در دل طبیعت رفته‌اید و چادر زده‌اید؟ آیا تابه‌حال شب در چادر خوابیده‌اید؟
  • شب برای پسرک ترسناک بود؟ به نظر شما شب ترسناک است؟ به نظر شما چرا شب ترسناک است؟
  • پسرک به جای ماندن در چادر چه کار کرد؟ برای این‌که ببیند، از چه وسیله‌ای کمک گرفت؟ چه چیزهایی در دل شب جنگل دید؟
  • شب‌ها همه? جانورانی که در جنگل زندگی می‌کنند مثل اکثر ما انسان‌ها خواب هستند؟ کدام جانوران شب‌ها بیدار هستند؟ چرا شب‌ها به جای روزها بیدار هستند؟ در شب‌ها چه کارهایی انجام می‌دهند؟

پوستر بسازید!
همراه کودکان درباره? جانوران شب فعال پژوهش کنید و پوستری درباره? آن‌ها بسازید.

اردوی شبانه بروید!
به دل طبیعت بروید و چادر بزنید. پس از تاریک شدن هوا با تجهیزات لازم و رعایت نکات ایمنی به یک پیاده‌روی شبانه بروید. به صداهای اطرافتان گوش دهید و به شکل پدیده‌های اطرافتان دقت کنید. درباره? تفاوت حس و تجربه‌تان در روز و شب گفتگو کنید.

نقاشی کنید!
تصاویری مشابه تصاویر کتاب خلق کنید. صفحه? کاغذ را با با رنگ‌های مختلف پاستل یا مداد رنگی رنگارنگ کنید. سپس با پاستل مشکی روغنی روی آن را کاملا سیاه کنید. حالا با یک جسم نوک تیز پاستل سیاه را بتراشید و نقاشی دلخواهتان را بکشید.

شناسنامه کتاب:
ناشر
دیبایه
نویسنده
  Lizi Boyd,   لیزی بوید
تصویرگر
  •   Lizi Boyd
  •   لیزی بوید
فهرست کتاب های ماه
فهرست کتاب های ماه: تیر 98
پدیدآورندگان
  •   لیزی بوید
سال نشر
  ‏?1397
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
صفورا زواران حسینی
کلیدواژه:
  • کودکان و ترس از تاریکی
  • کتاب بدون کلام
  • کودکان و طبیعت
  • کودکان و ماجراجویی
  • کودکان و سفر ماجراجویانه
  • کودکان و غلبه بر ترس

کتاب چراغ‌قوه


نامه های سانی

نامه های سانی

نامه های سانی

کتاب «نامه‌های سانی» داستان میرکت جوانی است که از سبک زندگی و محل زندگی‌اش ناراضی است و دلش تغییر می‌خواهد. به همین خاطر به سفری دور و دراز می‌رود زندگی‌های مختلف و اقلیم‌های متنوعی را تجربه می‌کند و وقتی به خانه و پیش خانواده‌اش بر می‌گردد آن را مورد پسندش می‌یابد و با رضایت خاطر به زندگی‌اش ادامه می‌دهد.

سانی یک میرکت (خدنگ دم عصایی) است که با خانواده‌ی پر جمعیتش در صحرای کالاهاری داغ و سوزان زندگی می‌کند. شعار خانواده‌ی پر جمعیتش این است: با هم بمانیم، در امان بمانیم! آن‌ها همه کارهایشان را با هم انجام می‌دهند: بازی کردن، غذا خوردن، یاد گرفتن و خوابیدن. سانی به نظرش خانه‌شان زیر آسمان آبی، زیادی گرم است و خانواده‌شان زیادی به هم نزدیک هستند. پس تصمیم می‌گیرد برود و یک خانه معرکه در جایی دیگر پیدا کند. او دور دنیا سفر می‌کند پیش انواع دیگر خدنگ‌ها در دنیا می‌رود و مدتی می‌ماند. خدنگ‌هایی که با آن‌که شباهت‌هایی با سانی و خانواده‌اش دارند، اما در نوع لانه یا غذایشان یا آداب زندگیشان با آن‌ها متفاوت هستند و به همین خاطر سانی بعد از مدتی از آن‌جا ماند خسته می‌شود و پیش خانواده‌ی بعدی خدنگ‌ها می‌رود. تا این‌که در آخر دوباره به صحرای کالاهاری و خانواده‌ خودش بر می‌گردد و با رضایت کامل می‌گوید: با هم بمانیم، در امان بمانیم!

کودکان در خلال همراه شدن با داستان سفر سانی با انواع خدنگ‌ها در سراسر دنیا نیز آشنا می‌شوند. خدنگ‌هایی مانند: خدنگ کوتوله، خدنگ راه راه، خدنگ خاکستری هندی، خدنگ لیبریا، خدنگ پهن نواری مالاگاسی و خدنگ مرداب.

کتاب «نامه‌های سانی» یک کتاب تصویری است. نویسنده و تصویرگر کتاب داستانی دلنشین و طنزآلود که حقایق علمی در میان آن تنیده شده است را با تصاویری زیبا روایت کرده است. کارت پستال‌هایی که در کتاب گذاشته است و در واقع نامه‌های سانی به خانواده‌اش در طول سفرش هستند، خواندن کتاب را برای کودکان لذت‌بخش‌تر می‌کند.

«امیلی گرویت» نویسنده و تصویرگر کتاب‌های کودکان و اهل انگلستان است. گرویت تاکنون بیش از 20 کتاب برای کودکان منتشر کرده است و 2 بار مدال «کیت گرین وی» برای بهترین کتاب‌های تصویری را برده است.

شناسنامه کتاب:
ناشر
زعفران
نویسنده
  Emily Gravett,   امیلی گرویت
برگردان
  • مانا رجب زاده
تصویرگر
  •   Emily Gravett
  •   امیلی گرویت
پدیدآورندگان
  •   امیلی گرویت
  •   مانا رجب زاده
سال نشر
  1395
راهنمای کتاب:
نگارنده معرفی کتاب:
صفورا زواران حسینی
کلیدواژه:
  • کودکان و آشنایی با جانوران
  • کودکان و طبیعت
  • کودکان و آشنایی با حیات وحش
  • کودکان و نامه نگاری

کتاب نامه های سانی